جدول جو
جدول جو

معنی ماده کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ماده کردن
چرک کردن ماده کردن دمل (جراحت)، بچرک نشستن دمل (جراحت و غیره) چرک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ماده کردن
چرک کردن، عفونت کردن، چرکین شدن، عفونی شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ مَ نَ)
اعداد. احتشاد. برساختن. ساختن. مهیا کردن. اشراط. تیار، راست، بسامان کردن. پرداختن. ساختن و پرداختن. آمادن
لغت نامه دهخدا
تصویری از میده کردن
تصویر میده کردن
آرد را بصورت میده درآوردن، نان میده ساختن، نرم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سهل کردن آسان کردن، پاک کردن خالی کردن، اطلس کردن ستردن نقش و نگار، ستردن موی، چیزی را از چیزی جدا کردن مثلا طلا را از نقره و عسل را از موم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانده کردن
تصویر مانده کردن
عاجز کردن، از کار انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
خود (خویشتن) را مرده کردن، خود را همچون مرده ساختن: خویشتن مرده کرده بودم و تو مرا زنده کردی، خود را مرده وانمودکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایه کردن
تصویر مایه کردن
سرمایه ساختن، فراهم آوردن سرمایه، مایه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
حاضر کردن مهیاکردن آمادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
((~. کَ دَ))
سهل کردن، آسان نمودن، پاک کردن، خالی کردن، اطلس کردن، ستردن نقش و نگار، ستردن موی، تراشیدن موی، چیزی را از چیزی جدا کردن مثلاً طلا را از نقره و عسل را از موم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
للتّحضير
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
Streamline
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
Concoct, Prepare
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concocter, préparer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
karıştırmak, hazırlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
упрощать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
تیار کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
মিশ্রণ তৈরি করা , প্রস্তুত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
kuchanganya, kuandaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
להכין
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
혼합하다 , 준비하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
調合する , 準備する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concoct करना , तैयार करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
mencampur, mempersiapkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
ผสม , เตรียม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
mengenbroeien, voorbereiden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concoctar, preparar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concoctare, preparare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concoctar, preparar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
调制 , 准备
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
wymyślać, przygotować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
вигадувати , готувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
zusammenbrauen, vorbereiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
выдумывать , готовить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
rationalisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی